در دل رویدادهای ضد استعماری و مبارزات تاریخ ایران همواره سخن از دلاورمردان قوی و نامآوری است که هر وقت موضوع تجاوز به خاک وطن به میان آمده با پشتیبانی شیر زنان، روز روشن را بر دشمن به شب تار بدل کرده و آنان را از قصد پلید خود پشیمان کردهاند و درس عبرتی به آنان دادهاند که تا تاریخ برقرار است حتی سلف آنها نیز چنین خیال باطلی را در سر نپروراند.
تاریخ از قصه زنان ایرانی که پا به پای مردان پشت میدانهای نبرد و حتی در صحنه جنگیده اند، پر است، زنانی که نمیشودها را به واقعیت بدل کردند و در لباس ظریف و صدای نازک زنانه خود فریاد ظلم ستیزی سر دادند که آثار مکتوب زیادی تاریخی در وصف رشادتها و دلاوریهای آنها به رشته تحریر درآمده و نمونههای بارز آن در دوران دفاع مقدس هشت ساله و این اواخر در جنگ ۱۲ روزه رژیم متجاوز اسرائیل علیه ایران اسلامی قابل مشاهده است.
اما در مبارزات مردم استان بوشهر با استعمار انگلیس شاهد نوع دیگری از رشادتها و شجاعتهای زنانه هستیم، مادران و دخترانی و زنانی که همزمان که در قامت سرباز خط مقدم ایستادهاند در کسری از ثانیه به رهبران یک مبارزه بدل میشوند و این چنین است که میگویند پشت مردان موق زنانی هوشیار و آگاه پنهان شده اند.
زمینه تاریخی و اجتماعی جنگ رئیسعلی دلواری
اوایل قرن بیستم است و دشمن درخیال باطلش برای تجاوز به کشور از مرزهای بوشهر و سپس استان فارس و در نهایت کل کشور برنامه ریزی کرده و به گمانش زندگی ساده و سخت مردم ایران نقطه ضعفی است برای نفوذ به خاکشان، اما در همین خیال خام بود که خبر از ایستادگی و مقاومت رئیسعلی دلواری و لشگر مردمی دلیران تنگستان به گوشش رسید و با تهدید و تشویق بدنبال گشودن راهی گشت.
قاصدی از طرف مقامات انگلیس به رئیسعلی پیشنهاد ۴۰ هزار پوند رشوه برای کنار کشیدن از مبارزه داد، او قبول نکرد و انگلیسیها او و وطنش را تهدید کردند، اما او در جواب گفت "خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آنها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراتوری بریتانیا است، بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد."
پذیرفتن چنین پولی و کر و کور شدن برای هر مردی در آن دوران و روزگار سختی که بر مردم می گذشت، بسیار راحت تر از جنگیدن و تحمل سختی بود، به طور قطع در چنین شرایطی همسر و مادر رئیسعلی به عنوان رهبر این قیام براحتی میتوانستند مانع ادامه راه او شوند اما دست در دست او گذاشته و نه تنها او را به مبارزه با استبداد و ظلم ستیزی دعوت کردند بلکه در تمامی زمینه ها همواره او را راهی کردند.
این را در آخرین مصاحبه با خیری، همسر رئیسعلی دلواری میتوان مشاهده کرد که به خبرنگار گفت: "من خیری هستم! زن رئیسعلی، هیچی هم ندارم و هیچی هم نمی خوام، فقط کربلا نشد برم. امام رضا نشد برم، رئیسعلی شهید شد، اما به جای او برادرهای فرداها برخاستند و جای او را پر کردند."
مبارزه شهید رئیسعلی علیه استعمار انگلیس و بیرون راندن آنها از آب و خاک بوشهر فقط یک جنگ نظامی نبود؛ بلکه نبردی فرهنگی، اجتماعی و روانی بود که همه اقشار جامعه بویژه زنان در آن نقشآفرینی کردند. زنان نه تنها پشتوانه خانواده و جامعه بودند، بلکه به شکل مستقیم و غیرمستقیم به پشتیبانی و مبارزه میپرداختند.
در این نبرد هیچ زنی در خانهها و مخفیگاهها پنهان نشد و دلیرزنان تنگستان و دشتستان چادر به کمر بستند و تفنگ به دست، بر اسبها نشستند و بر دشمنان میتازند و برق امید نگاهشان هر صبح آسمان اراده مردان را برای دفاع از وطن روشن میکرد.
نقش زنان در حمایتهای اجتماعی و فرهنگی
بر اساس مستندات یافت شده، زنانی همچون فاطمه آقا و خیری زنان رئیسعلی دلوار یا سکینه و پری به عنوان خواهرانش،گلناز از روستای شورکی، گل اندام از روستای باغک و خیرالنسا از دلوار نقش پشتیبانی حیاتی را در این قیام ایفا کردند و از طریق کمک به مجاهدان با تهیه آب، غذا، پرکردن خشابهای تفنگ و رساندن مهمات در تمامی لحظات شبانه روز در کنار آنها بودند.
آنها همچنین مسئولیت حفاظت از خانوادهها و انتقال زنان، کودکان و سالخوردگان به محل امن (کلات بوجیر) را به عهده داشتند که در هر صورت، این فعالیتها در فضای محافظت و امنیت پشت جبهه بهصورت هماهنگ با مردان مجاهد انجام میگرفت.
نویسنده کتاب "تولد تفنگچی" که با محوریت بیان شمهای از مبارزات رئیسعلی دلواری نوشته شدهاست، به ایرنا گفت: بانوان در زمان نیمه پنهان زندگی و دفاع و جنگ بودند و اگر این شیرزنان نبودند مردان به هیچ عنوان موفق نمیشدند و در قیام رئیسعلی زنان بجز پختن غذا و جمع آوری آب و مراجعه به روستاهای اطراف و جمع آوری زنان دیگر زمینه را برای مبارزه مردان در میدان نبرد آماده میکردند.
شهربانو نیسنی ادامه داد: زنان علاوه بر یادگیری مهارت های جنگی و اسب سواری آنها را به یکدیگر نیز آموزش میدادند و جمعیت زنان مبارز گاهی زودتر از مردان حاضر در میدان نبرد موجب تضعیف لشکر دشمن میشد.
در شرایط دشوار قرار گرفتن خانوادهها درکوهها، خیری انبارکی (همسر رئیسعلی) وظیفه دلداری و همکاری با زنان و کودکان را بر عهده داشت و آرامش روانی ایجاد میکرد و فاطمه آقا با خواندن اشعار و حماسه سراییها به تقویت روحیه سربازان و مردم کمک میکرد.
زنان با برگزاری مراسم و آیینهای محلی بر تبیین جهاد و عادی سازی آن در جامعه و القای روحیه استعمار ستیزی برای تقویت وحدت و همدلی و تزریق انگیزه و تبلیغ مقاومت گام برمیداشتند و از سوی دیگر با برگزاری این مراسم، محلی را برای انتقال پیامهای قیام و انگیزش مردم علیه استعمار فراهم میکردند.
وی ادامه داد:: متاسفانه اسناد معتبر درباره نحوه حضور زنان در روزهای جنگ اندک است، اما در یکی از مصاحبههای انجام شده با همسر رئیسعلی در دهه ۴۰ شمسی بر این امر صحه میگذارد و بر همبستگی و اتحاد زنان تحت هر شرایطی تاکید میکند، به گونهای که آنان ضمن حمایت از یکدیگر در آن شرایط به کودکان خردسال نیز با انجام بازی و خواندن شعرهای محلی و عادی جلوه دادن زندگی، روحیه میدادند.
در مستندات مکتوب به کرار از فاطمه آقا به عنوان سخنران نام برده میشود، کسی که با سخنانش احساسات شورانگیز را برمیانگیخت و نقش برجستهای در تهییج مردان و زنان تنگستانی در نبرد با انگلیسیها ایفا میکرد.
شهربانو نیسنی به "کفایت" یکی از بانوان شهیده جنگ مردم استان بوشهر با استعمار انگلیس اشاره میکند و میگوید: کفایت یکی از زنانی است که برای یافتن کودک خردسال یکی از زنان روستا سوار بر اسب به جنگ دشمن میشتابد.
حضور زنان مبارز در جبهه و مشارکت نظامی
مورخ بوشهری میگوید: زنان تنگستانی از جمله پریخان (خواهر رئیسعلی) نهتنها در مقاومت پشت صحنه فعال بودند، بلکه بهصورت مستقیم در نبردها مشارکت داشتند و اسلحه به دست گرفتند و در مواقع ضروری خود را در صفوف جبهه قرار دادند.
سیدقاسم یاحسینی یکی دیگر از نویسندگان بوشهری به نقل از روایت شاهدین بیان میکند: دختران و زنان خانواده رئیسعلی در مواقع لزوم دست به اسلحه میزدند و در زمان خطر، مدیریت عقبه نیروهای مدافع دلوار را برعهده داشتند.
شهربانو نیسنی اظهار کرد: خیری زن رئیسعلی در یکی از مصاحبه هایش در دهه چهل از سیاستهای آنها در طول نبرد میگوید" چگونه سربازان انگلیسی که در کوچهها بدنبال آسیب زدن به پیکره جامعه و نفوذ به خانه ها بودند را با شلیک گلوله میکشتند.
او روایت میکند: خیری در خاطراتش از شبی میگوید که یکی از کودکان روستا مفقود میشود و آنها بدنبال او در کوچههای روستا روانه می شوند، کوچههایی که در این شبهای نبرد سربازان و جاسوسان دشمن را در تاریکی خود پنهان کردهاست، اما آنها از هیچ چیز هراس ندارند و به دل سیاهی میزنند.
آنها کودک را در مقابل دو تن از سربازان بریتانیایی و هندی پیدا میکنند و زمانی که شلیک گلوله دشمن به آنها قریب الوقوع بوده زن تنگستانی به پشت سر سرباز اشاره کرده و میگوید:"رئیسعلی بزنش" و به محضی که سربازها به پشت سر خود نگاه میکنند این زن شجاع به آنها شلیک کرده و هر دو را از پای در میآورد.
در مصاحبه ای با زن رئیسعلی وی ضمن اشاره به تاکتیکهای نظامی از سوی زنان بیان کرد: ۲۰۰ کلاه نمدی و حصیری توسط زنان روستا بافته شد و در میان نخلستانها بر سر چوبی آویزان میکردند و از این طریق ضمن فریب و تضعیف توان دشمن، موقعیت مکانی تک تیراندازها را نیز نمایان میکردند.
در روایتی از همایون شهنواز کارگرادان سریال دلیران تنگستان در مصاحبه با خیری می نویسد: من از خانم رئیسعلی فیلم گرفتم که میگفت «من در سنگر کنار رئیس بودم. او دو تا تفنگ داشت، وقتی یکی داغ میشد، دیگری را به دستش میدادم و تفنگ را برایش مسلح میکردم. همینطور زنهای بوشهری در فعالیتهای سیاسی نقش مؤثری داشتند، اما متأسفانه در مورد این مسائل خیلی کم تحقیق میشود، در همین بوشهر آن زمان اگر محققانی بودند که با آنها گفتوگو میکردند، خاطرات و اسناد جالبی به دست میآمد.
نقش زنان درتامین مایحتاج زندگی در روزهای جنگ در شرایط جنگ و محاصره، تأمین غذا، پوشاک و دارو یکی از نیازهای حیاتی رزمندگان بود. زنان جنوب ایران با بهرهگیری از کشاورزی، دامداری و صنایع دستی، منابع لازم را فراهم و علاوه بر این زنان تنگستان با ارائه کمکهای پزشکی سنتی و مراقبت از مجروحان، روحیه رزمندگان را تقویت میکردند، خدماتی که در شرایط جنگ و با امکانات محدود به سادگی انجام نمیشد.
نگهبان موزه رئیسعلی دلواری میگوید: زنانی که در روستاهای اطراف بوشهر زندگی میکردند، با تهیه نان، پنیر، گوشت و داروهای سنتی، ستونهای لجستیکی قیام را تشکیل میدادند.
حیدرعلی بیان کرد: با نبود امکانات پزشکی مدرن، زنانی همچون گلناز و "فامو" نقش پرستار و درمانگر را به عهده داشتند و از گیاهان دارویی محلی برای درمان مجروحان استفاده میکردند.
پیرزن دلواری اظهار کرد: زنان در آن زمان به شکل مخفیانه مهمات و تجهیزات را به نیروهای مقاومت میرساندند.
سکینه ادامه داد :لباس محلی زنان تنگستان به دلیل پوششهای چندلایه و پوشیده امکان پنهان کردن مهمات و تجهیزات و حتی دارو را برای ارسال به رزمندگان فراهم میآورد و این تجهیزات را به رزمندگان منتقل میکردند و نقش کلیدی در ارتباط نیروهای مقاومت داشتند.
زنان در جنگ رئیسعلی دلواری، با ایفای نقشهای مختلف در عرصههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی، ستونهای اصلی مقاومت مردمی جنوب ایران بودند، با وجود محدودیتهای اجتماعی، آنها توانستند با خلاقیت و ایثارگری، تأثیر عمیقی بر مبارزه با استعمار بگذارند چنانچه در بررسی دقیقتر و توجه به نقش آنان، نه تنها تصویر کاملتری از این دوره تاریخی ارائه میدهد بلکه جایگاه زنان را در تاریخ ایران بدرستی نشان میدهد.
اسناد مکتوب از آن زمان بدلیل شرایط حاکم بر جامعه و وقوع حماسههای دور از انتظار و غیر قابل پیش بینی از سوی زنان بسیار محدود است اما تجزیه و تحلیل داستانهای "خیری" و شنیدن قصه های دختران به یادگار مانده از سکینه و پری و خیرالنسا، تصویر زن مینار بسری که با یک دستش گهواره را تکان میدهد و با دست دیگرش برنو را پرابر میکند در کوچه پس کوچههای کشور ایران پیچید، سوز صدای "فاطمه آقا" که در گوش فرزندان دیارش لالایی حماسه میخواند در رگهای دلیرمردان و رزمندگان دیروز و امروز نجوا میکند و تپش اقتدار و غرور هر ایرانی از گذر نخلهای دلوار به امواج خزر رسیدهاست چنانچه بتازگی در جنگ ۱۲ روزه نیز شاهد دلاوری ها و ایستادگیهای زنان غیور این میهن بودیم.
رئیسعلی فرزند رئیس محمد در سال ۱۲۶۱ هجری شمسی در دهستان دلوار از توابع بوشهر به دنیا آمد.
وی بعد از اینکه قوای انگلیس بوشهر را به تصرف خود درآوردند، به مقابله با تجاوزگران پرداخت و شکستهای سنگینی بر آنان وارد کرد.
پس از اشغال بوشهر در رمضان سال ۱۳۳۳ هجری قمری، نیروهای انگلیسی قصد تصرف دلوار را میکنند، محلی که پیش از آن، چند بار سربازان انگلیسی به آنجا یورش برده و هر بار طعم تلخ شکست را چشیده بودند.
رئیسعلی همراه با یاران خود، علیه اشغالگران وارد نبرد شد و نیروهای متجاوز را که قریب به پنج هزار نفر بودند، تار و مار کرد.
جنگ میان رئیسعلی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسی ها و خوانین متحد آنان از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده تا شوال ۱۳۳۳هجری قمری ادامه یافت و انگلیسی ها نتوانستند بر رئیسعلی و یارانش تفوق یابند تا اینکه سرانجام در حین مبارزه با دشمنان اسلام و ایران در دوازدهم شهریور ۱۲۹۴ هجری شمسی برابر با ۲۳ شوال ۱۳۳۳ هجری قمری در ۳۳ سالگی، از پشت مورد هدف گلوله فرد خائنی قرار گرفت و به شهادت رسید.
خانه شهید رئیسعلی در دلوار به عنوان اثر تاریخی مرمت و به موزه تبدیل شده است.
مقبره شهید رئیسعلی دلواری در قبرستان وادی السلام نجف واقع است.
۱۲شهریور سالروز شهادت رئیسعلی دلواری بنام روز ملی مبارزه با استعمار در تقویم رسمی کشور نامگذاری شده است.
نوشته نرگس چترسحر
انتهای پیام/

نظر شما